گاهی اوقات پرسشی تمام وجودم را فرا می گیرد؟هرچند پاسخش را سالهاست یافتم...اما این پرسش رهایم نمی کند.نمی دانم این پرسش از جانم چه می خواهد.
آیا واقعا انقلاب ما اسلامی است؟
هرچند آگاهانه و به اندازه قابلیت خودم بصیرت به خرج میدهم و می دانم که زندگی در لوای ولایت فقیه شرف دارد و سعادت ما در همین است ، اما ما هم دردها و بعض های فروخفته ای داریم؟ دلهای ما هم بگونه ای خون است.ما هم دوست داریم شعار بدهیم و فریاد بزنیم علیه این همه بی قانونی ها، ما هم طلبکاریم.
دوستی به من گفت: اگر فلان طیف یا فلان شخص نیاید انتخابات چنین و چنان است! از آنجاییکه باهم رفیق صمیمی بودیم به او گفتم: ما تا حالا باید از اینها گذشته باشیم.اینها مدتی در مسند قدرت در بالاترین جایگاهها نشستند کافی است عملکرد آنان را بخوانیم.نمی گویم آنها خیانت کردند ... نه
حرف من این است که جنس فعالیتشان در شان ما نیست.چرا مسندهای قدرت را بین چند نفر محصور کردیم.چرا خودمان برسرخود بلاو خفت می آوریم.چرا اینگونه فکر می کنیم که اگر اون یک نفر نیاید دیگر همه چیز چنین و چنان میشود.چرا این قدر ما شخص پرست شده ایم.براستی انقلاب ما اسلامی نیست ، اگر انقلاب ما اسلامی بود این رفیق ما حریت فکری، استقلال فکری می داشت نه اینکه منِ جوانانِ سرشار از قدرت و تحرک و پویایی خودم را در بند آدمهایی قرار بدهم که جنس کار آنها مورد افتخار نیست.
چرا آدمهایی که مفسد اقتصادی،سیاسی هستند زبانشان بر سر انقلاب دارزتر است.چرا هنوز آدمهایی که با مدارک و اسناد معتبر خیانت آنان به اثبات رسیده با حضور در مسندها و پست ها و هزاران اسم و رسم دیگری همچنان هزینه برای انقلاب بوجود می آورند.
چرا ما خودمان را محصور در آدمهایی کرده ایم که بی بی سی و رسانه های خارجی آنان را افتخار خود می دانند.چرا ما خودمان را محصور آدمهایی می کنیم که بارها آمریکا و اسرائیل از انها حمایت کردند و آنها یکبار هم علیه آن موضع نگرفته اند.
نمی دانم چرا ما خود را محصور مردان بی قانونی کرده ایم.
خدا لعنت کند کسی را که باعث شد ذهن جوانان ما در این حد باقی بماند.
لازمه پیشرفت این است که از آدمهایی که کارنامه خوبی نداشتند باید براحتی عبور نمائیم ولی ما محصور آدمهایی شده ایم که نه تنها کارنامه خوبی نداشتند بلکه کارنامه مفتضحی داشتند.
در دوران دبیرستان که مشغول تحصیل بودم .ایام فعالیت مجلس ششم بود.مجلسی که همه اش شرم است برای من . مدتی در این مجلس تعداد زیادی از نمایندگان به تحصن پرداختند.نه بخاطر رفاه مردم بلکه برای دفاع از منافع شخصی و حزبی .. هر موقع عکسهای آن مجالس را می دیدم از خداوند قدرت طلب می کردم قدرتی که بتواند این خائنین به میهن را به نحو احسن ادب کند.چرا ما باید ادمهایی انتخاب کنیم که دزد باشند ، فساد اقتصادی داشته باشند.آنقدر باید مستقل قکری داشته باشیم که بتوانیم انسانهای فتنه انگیز و مفسد را از ذهن خود خارج سازیم.
چرا ما به سمت آدمهایی برویم که نزدیک بود نه تنها نیروگاههای هسته ما پلمپ شود بلکه تدریس کتب درسی مرتبط با آن هم در سراسر دانشگاه ما تعطیل شود.
چرا ما به سمت کسانی رویم که جک استراو نماینده انگلیسی در کشور خودمان بر سر او تشر زده است.ننگ تا کجا
زمان رو شدن فساد اقتصادی شهرام جزایری ، خیلی سعی کردم که بدانم او به چه کسانی پول داد.و سوال اساسی که هنوز در ذهنم وجود دارد و آن این است که چه کسانی باعث فراری شدن شهرام جزایری شدند و او را در کشور خارجی دستگیر نمایند؟
و از اینکه می خوانم زمانی بخاطر زد و بندهای سیاسی ما در یک دوره نماینده تابعیت افغانی در مجلس داشته ایم لجم میگرد.
ما نباید خودمان را محصور چند آدم نمائیم که کارنامه آنها مشخص است.چرا ما اینقدر کوچک شده ایم که بعضی ها فکر می کنند اگر پای صندوق نیایند مردم نمی آیند... در حالی که انقلاب اسلامی امده است که مجرم نای نفس کشیدن نداشته باشد،مفسداقتصادی در امان نباشد،
انشاالله با پیروی از دستورات مقام معظم رهبری بتوانیم با تمام بدها و فتنه ها مبارزه نمائیم و اسلامیت انقلاب خود را با مجاهدت افزون نمائیم.به امید روزی که مفسدان اقتصادی و وابستگان سیاسی به اجنبی میدان دار انتخابات ما نباشند.
آیا واقعا انقلاب ما اسلامی است؟
هرچند آگاهانه و به اندازه قابلیت خودم بصیرت به خرج میدهم و می دانم که زندگی در لوای ولایت فقیه شرف دارد و سعادت ما در همین است ، اما ما هم دردها و بعض های فروخفته ای داریم؟ دلهای ما هم بگونه ای خون است.ما هم دوست داریم شعار بدهیم و فریاد بزنیم علیه این همه بی قانونی ها، ما هم طلبکاریم.
دوستی به من گفت: اگر فلان طیف یا فلان شخص نیاید انتخابات چنین و چنان است! از آنجاییکه باهم رفیق صمیمی بودیم به او گفتم: ما تا حالا باید از اینها گذشته باشیم.اینها مدتی در مسند قدرت در بالاترین جایگاهها نشستند کافی است عملکرد آنان را بخوانیم.نمی گویم آنها خیانت کردند ... نه
حرف من این است که جنس فعالیتشان در شان ما نیست.چرا مسندهای قدرت را بین چند نفر محصور کردیم.چرا خودمان برسرخود بلاو خفت می آوریم.چرا اینگونه فکر می کنیم که اگر اون یک نفر نیاید دیگر همه چیز چنین و چنان میشود.چرا این قدر ما شخص پرست شده ایم.براستی انقلاب ما اسلامی نیست ، اگر انقلاب ما اسلامی بود این رفیق ما حریت فکری، استقلال فکری می داشت نه اینکه منِ جوانانِ سرشار از قدرت و تحرک و پویایی خودم را در بند آدمهایی قرار بدهم که جنس کار آنها مورد افتخار نیست.
چرا آدمهایی که مفسد اقتصادی،سیاسی هستند زبانشان بر سر انقلاب دارزتر است.چرا هنوز آدمهایی که با مدارک و اسناد معتبر خیانت آنان به اثبات رسیده با حضور در مسندها و پست ها و هزاران اسم و رسم دیگری همچنان هزینه برای انقلاب بوجود می آورند.
چرا ما خودمان را محصور در آدمهایی کرده ایم که بی بی سی و رسانه های خارجی آنان را افتخار خود می دانند.چرا ما خودمان را محصور آدمهایی می کنیم که بارها آمریکا و اسرائیل از انها حمایت کردند و آنها یکبار هم علیه آن موضع نگرفته اند.
نمی دانم چرا ما خود را محصور مردان بی قانونی کرده ایم.
خدا لعنت کند کسی را که باعث شد ذهن جوانان ما در این حد باقی بماند.
لازمه پیشرفت این است که از آدمهایی که کارنامه خوبی نداشتند باید براحتی عبور نمائیم ولی ما محصور آدمهایی شده ایم که نه تنها کارنامه خوبی نداشتند بلکه کارنامه مفتضحی داشتند.
در دوران دبیرستان که مشغول تحصیل بودم .ایام فعالیت مجلس ششم بود.مجلسی که همه اش شرم است برای من . مدتی در این مجلس تعداد زیادی از نمایندگان به تحصن پرداختند.نه بخاطر رفاه مردم بلکه برای دفاع از منافع شخصی و حزبی .. هر موقع عکسهای آن مجالس را می دیدم از خداوند قدرت طلب می کردم قدرتی که بتواند این خائنین به میهن را به نحو احسن ادب کند.چرا ما باید ادمهایی انتخاب کنیم که دزد باشند ، فساد اقتصادی داشته باشند.آنقدر باید مستقل قکری داشته باشیم که بتوانیم انسانهای فتنه انگیز و مفسد را از ذهن خود خارج سازیم.
چرا ما به سمت آدمهایی برویم که نزدیک بود نه تنها نیروگاههای هسته ما پلمپ شود بلکه تدریس کتب درسی مرتبط با آن هم در سراسر دانشگاه ما تعطیل شود.
چرا ما به سمت کسانی رویم که جک استراو نماینده انگلیسی در کشور خودمان بر سر او تشر زده است.ننگ تا کجا
زمان رو شدن فساد اقتصادی شهرام جزایری ، خیلی سعی کردم که بدانم او به چه کسانی پول داد.و سوال اساسی که هنوز در ذهنم وجود دارد و آن این است که چه کسانی باعث فراری شدن شهرام جزایری شدند و او را در کشور خارجی دستگیر نمایند؟
و از اینکه می خوانم زمانی بخاطر زد و بندهای سیاسی ما در یک دوره نماینده تابعیت افغانی در مجلس داشته ایم لجم میگرد.
ما نباید خودمان را محصور چند آدم نمائیم که کارنامه آنها مشخص است.چرا ما اینقدر کوچک شده ایم که بعضی ها فکر می کنند اگر پای صندوق نیایند مردم نمی آیند... در حالی که انقلاب اسلامی امده است که مجرم نای نفس کشیدن نداشته باشد،مفسداقتصادی در امان نباشد،
انشاالله با پیروی از دستورات مقام معظم رهبری بتوانیم با تمام بدها و فتنه ها مبارزه نمائیم و اسلامیت انقلاب خود را با مجاهدت افزون نمائیم.به امید روزی که مفسدان اقتصادی و وابستگان سیاسی به اجنبی میدان دار انتخابات ما نباشند.