نخبگان حوزوی


وضعیت حال و آینده یک جامعه توسط نخبگان آن جامعه مشخص می شود، هر جامعه ای دارای سه قشر برای پیشرفت همه جانبه و غلبه بر تمامی مشکلات نیاز دارد، نخبه سیاسی، نخبه فرهنگی، نخبه اقتصادی.

جامعه توانا جامعه ایست نخبگان در آن حضور پررنگی داشته باشند. یکی از کارکردهای بارز جایگاه نخبگان در جامعه اینست که این قشر واسطه بین حکومت و مردم می باشندو این توانایی و اثرگذاری را دارند که علاوه بر مردان حکومت بر آحاد مردم هم تاثیر بسزایی و همه جانبه ای داشته باشند.


در تاریخ پیشوایان دینی اهمیت و نقش نخبگان به خوبی مشاهده می شود که نمونه بارزش مسائل و وقائعی است که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام در جامعه اسلامی بوجود آمد که بعلت سکوت، غفلت و خیانت اکثریت نخبگان و طبقه خواص جامعه اسلامی، داستان بگونه ای دیگر ادامه یافت ! یا در یاری ننمودن جامعه خواص در قافله امام حسین که علتش بدفهمی بعضی از نخبگان در تحلیل اوضاع سیاسی، اجتماعی بود که نتیجه غفلت آنان منجر به همراهی نکردن جمعیت کثیری از مردم و تنها ماندن امام حق در سرزمین کربلا شد.


حوزه های علمیه محل حضور نخبگان و مهد پرورش نخبگان جهان اسلام و انسان است.باید این نکته را به یاد داشته باشیم، بخش قابل توجهی از فرهنگ سازی ها،مبارزه با مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسیِ جامعه اسلامی با دستان توانا و دانای طلاب علوم دینی باز خواهد گشت.

 
از اشتباهات ما شاید این باشد که فکر می کنیم،

کارگزاران حکومت،قدرتمندتر از نخبگان در جامعه می باشند در حالی که می تواند چنین نباشد، اگر حوزه های علمیه به همان رسالت خودش پایبند باشد و نخبه پروری نماید، قطعا نفوذ آنان بر تمای بخش های زندگی مردم بمراتب عمیق تر و وسیع تر از سایر اقشار جامعه خواهد بود.


مدیران حوزه های مقدس علمیه،جایگاه روحانیت را در جامعه اسلامی و انسانی بطور دقیق و همه جانبه برای طلاب ترسیم نمایند، تا هویت ساختاری در جهان انسانی برای طلاب ترسیم نشود، نمی توانیم پا در مسیر اصلی و حیاتی خود بگذاریم !


اما سوالی که مطرح می شود اینست که آیا ساختار کنونی حوزه های علمیه نخبه پروری است !؟ الله اعلم، اما آنچه از شواهد و تجربه های شخصی در طول تحصیل استنباط می نمائیم اینست که آنطور که بایدباشد نیست، حرف بعیدی است که بگوئیم ساختار حوزه ها توانایی خلق و بوجود آوردن و هدایت نمودن نخبگان را دارد !؟ بنظر حقیر مسافت طولانی مانده است تا حوزه های علمیه به رسالت اصلی و حیاتی خود بازگردند !


معیار های لازم جهت نخبه پروری در حوزه


یکی از ویژگی نخبگان اینست که دارای حریت فکری می باشند، در بند کتاب و در بند اشخاص گیر نمی کنند، آنچه برای آنان مهم است تفکر صحیح و بینش درست اسلامی است.باید حوزه های علمیه به سمت تنوع فکری و حریت فکری حرکت نماید، جای بسی تاسف است که مشاهده یا شنیده می شود که روحانی در کسوت استاد، روحانی دیگر را تکفیر نموده است، تا زمانیکه مرگ بر تفکر فلانی تبدیل به نقد بر تفکر فلانی نشود، ما راه بجایی نخواهیم برد.


ویژگی دوم؛ شجاعت فکری است.حریت فکری در پناه شجاعت فکری است. بعلت جایگاه والا و ارزشمندی که نخبگان در جامعه اسلامی دارند باید آنها شجاعت اخلاقی داشته باشند، مطرح نمودن بحث، گفتگو، مناظره نباید برای آنان ترسی داشته باشد.ملتی روی سعادت را خواهد دید که نخبگان به وظیفه دینی و انسانی خود عمل نمائید.باید نخبگان خود را در شرایط سخت فکری و عملی بیندازند تا ثمره آن پیدا نمودن راه ههای جدید و درست در هدایت مردم باشد. حریت و شجاعت دو ویژگی بارز و ذاتی حوزه های مقدس علمیه هستند، بحث شجاعت و حریت دو مبحث اصلی و اساسی حوزه های علمیه است و هیچ دلیلی نیست که از انجام وظیفه ذاتی خود بترسد، ترس و مصلحت های مبتی بر ترس آفت کار نخبگان و خیانت به حکومت و ملت خواهد بود.


ویژگی سوم نخبگان این است که ارتباط آنان با بدنه امت اسلامی ارتباط دائمی ، عمیق و همه جانبه است نخبه در بطن مردم است. شما بهتر از این حقیر می دانید که در بطن مردم بودن به معنای آن نیست که جسم مادیشان دوشادوش انها باشد بلکه باید بدانند حرف مردم در باب دین و باورها، اقتصاد، فرهنگ ، سیاست و ....چیست و حرف درست در این باب کدام است و وظیفه ما نسبت به ارائه نگاه درست به آنها چگونه است؟ هیچ پیشوند و پسوندی نباید روحانیت را از بدنه مردم جدا نماید !


بحث چهارم، آینده نگری نخبگان است. نخبه علاوه بر اشراف بر واقعیات کنونی جامعه اسلامی، ترسیم درست و صحیحی و همه جانبه ای نسبت به آینده می کند.وظیفه نخبگان این است که انسانها را از واقعیات روز جامعه به سمت آرمانهای یک ملت سوق بدهندآرمانهایی که مبتنی بر باورها و اعتقادات آن جامعه باشد.
نخبگان نمی گذارند که مردم آرمانها را فراموش نمایند و فقط سرگرم واقعیات روز جامعه باشند و بالعکس.نخبگان حتی نمی گذارند که مردم در آرمانگرایی به روزمرگی بیفتند.


باید برای ما مهم باشد که 20سال بعد حوزه های علمیه چگونه خواهد بود؟ ضعفهای کنونی و اساسی حوزه های علمیه چیست؟ و این ضعفها از چه نشات می گیرد؟ نقاط قوت حوزه های علمیه چیست؟ساختار کنونی حوزه تا چند سال دیگر کارآمدی خواهد داشت؟


یکی از وظیفه مدیران حوزه های مقدس علمیه این است که ضعفهای حوزه را به طلاب گوشزد نمایند، تا اینگونه تصور نشود که ساختار همانند قرآن وحی منزل است و هیچ نقص و کاستی و عیبی ندارد، اصلا اگر بخواهیم بخشی از ساختار یک تیم را درست نمائیم بهترین راهش این است که رئیس گروه عیب های موجود ساختار را به افراد آن گروه تبیین نماید تا افراد حساب دستشان بیاید که در صدد از بین بردن ضعفها و تقویت نقاط قوت داشته باشند؟


باید برای ما مهم باشد که مثلا چرا فلان ضعف در حوزه ها وجود دارد؟ علت بوجود آمدن چنین ضعفی ریشه در کجا دارد؟
باید برای ما سوال باشد که چرا حوزه های علمیه نیاز به تحول دارند؟ چرا این گفتمان که حوزه باید تغییر کند گفتمان ثابت و رایج حوزه ها شده است؟ مگر ما مدعی نیستیم که اسلام دین جهانی است، و کارآمدی اسلام آنقدری هست که بتواند در تمامی بخشهای انسانی از قبیل سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... کارآمدی خودش را به اثبات رساند،، و مگر حوزه های علمیه مبلغ این اسلام نیستند؟ اما سوال اساسی که پس چرا ساختار حوزه ها نتوانسته است برای خودمان کارامدی داشته باشد، چرا حوزه های علمیه به عقب ماندگی و نیاز شدید به تحول متهم است؟ آیا این اتهاماتی که به حوزه می زنند حقیقتا وارد است؟
یکی از ضعفهای حوزه های علمیه، ترسیم ننمودن آینده و نداشتن نقشه راه برای آینده گان است، طلبه ای که به آینده جهان اسلام نیندیشداز کارآمدی لازم خواهد افتاد و سرگرم مسائل روزمره سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا علمی خواهد شد که راه به ناکجا آباد خواهد بود.
حوزه های علمیه در شرایطی حقیقتا حیات دارد که شجاعت اخلاقی، حریت فکری، نقد درون گفتمانی رنگ ثابت و عطر همیشگی فضای حوزه ها باشد.


حرف پایانی


لازمه نخبه شدن و محیط را محل رشد نخبگان قرار دادن و مجهز شدن به ابزارهای که کارآمدی طلاب را در جامعه اسلامی چند برابر می کند این است که باید کرسی های آزاد اندیشی در حوزه ها مطرح و نهادینه شود.


برای اینکه حریت فکری، شجاعت اخلاقی، داشتن آینده ای عزتمند،، نقد درون گفتمانی رنگ ثابت حوزه های علمیه بشود و دین در تمامی لایه های زندگی مردم حضورکارآمدی داشته باشد نیازمند برپایی کرسی های آزاد اندیشی در تمامی بخش ها و مراتب هستیم و باید در برپایی کرسی های آزاد اندیشی اصرار داشت